>
فعال حوزه مدیا| نویسنده
فیلمهایی که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شدهاند، با نمایش داستانهای واقعی که اغلب عجیبتر و جذابتر از داستانهای تخیلی هستند، توانایی منحصربهفردی را دارند که ما را مجذوب خود کنند.در اینجا برخی از بهترین فیلمهای مبتنی بر واقعیت وجود دارد که هر کدام را با توضیحات کاملی معرفی می کنیم تا شما بچشید که چه چیزی آنها را بسیار قابل توجه کرده است:
«فهرست شیندلر» یک درام تاریخی حماسی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است.داستان فیلم در طول جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد و داستان اسکار شیندلر، یک تاجر آلمانی را روایت می کند که جان بیش از هزار پناهجوی یهودی لهستانی را با استخدام آنها در کارخانه های خود نجات داد. این فیلم تصویری قدرتمند از شجاعت، فداکاری و انعطاف پذیری روح انسان است.
“فهرست شیندلر” (1993) یک فیلم درام تاریخی و تحسین شده به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و نویسندگی استیون زیلیان است. این فیلم بر اساس زندگی اسکار شیندلر، یک تاجر آلمانی است که در طول جنگ جهانی دوم با به کارگیری در کارخانه های خود، جان بیش از هزار پناهنده عمدتاً یهودی لهستانی را در طول هولوکاست نجات داد.
در این فیلم لیام نیسون در نقش شیندلر، رالف فاینس در نقش آمون گوث، فرمانده اردوگاه کار اجباری Plaszów و بن کینگزلی در نقش Itzhak Stern، حسابدار یهودی شیندلر بازی می کنند. این فیلم شیندلر را دنبال می کند که او از یک سودجو به یک انسان دوست تبدیل می شود و جان خود را برای محافظت از کارگرانش در برابر نازی ها به خطر می اندازد.
«شبکه اجتماعی» (2010) یک فیلم درام زندگینامهای به کارگردانی دیوید فینچر و نویسندگی آرون سورکین است. این فیلم داستان مارک زاکربرگ، موسس فیس بوک و تأسیس وب سایت شبکه اجتماعی را روایت می کند. جسی آیزنبرگ در نقش زاکربرگ به همراه اندرو گارفیلد، جاستین تیمبرلیک، آرمی همر، مکس مینگلا و رونی مارا در این فیلم بازی میکنند.
این فیلم با زاکربرگ، دانشجوی دانشگاه هاروارد شروع میشود و وبسایتی به نام Facemash ایجاد میکند که به کاربران اجازه میدهد جذابیت دانشجویان خود را ارزیابی کنند. این وب سایت محبوب می شود، اما زاکربرگ به دلیل زن ستیزی مورد انتقاد قرار می گیرد و در نهایت بسته می شود.
این فیلم به کارگردانی ران هاوارد که بر اساس داستان واقعی ماموریت شوم آپولو 13 ساخته شده است، تلاش فضانوردان برای بقا را پس از انفجار یک مخزن اکسیژن در مسیر رسیدن به ماه دنبال می کند.«آپولو 13» با فیلمنامه ای جذاب و بازی های خیره کننده تام هنکس، کوین بیکن و بیل پکستون، داستانی پر از تعلیق و الهام بخش از نبوغ و کار گروهی انسان است.
آپولو 13 یک فیلم آمریکایی درام فضایی حماسی محصول سال 1995 به کارگردانی ران هاوارد و با بازی تام هنکس، کوین بیکن، بیل پکستون، گری سینیس، اد هریس و کاتلین کوینلن است. این فیلم بر اساس ماموریت واقعی آپولو 13 است که در 11 آوریل 1970 پرتاب شد و قرار بود سومین فرود خدمه روی ماه باشد. با این حال، دو روز پس از ماموریت، یک مخزن اکسیژن منفجر شد و فضاپیما فلج شد و خدمه مجبور شدند فرود خود را متوقف کنند و به زمین بازگردند.
آپولو 13 یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و بیش از 355 میلیون دلار در سرتاسر جهان در مقابل بودجه تولید 52 میلیون دلاری فروخت. این فیلم در شصت و هشتمین دوره جوایز اسکار، از جمله بهترین فیلم، 9 نامزدی دریافت کرد و برنده دو جایزه بهترین تدوین و بهترین موسیقی متن شد. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای تمام ادوار به حساب میآید و به دلیل دقت تاریخی، داستانگویی پر تعلیق و بازیهای به یاد ماندنیاش مورد تحسین قرار گرفته است.
«12 سال بردگی» به کارگردانی استیو مککوئین، فیلمی از لحاظ احساسی قدرتمند است که بر اساس زندگینامه سولومون نورثاپ، مرد سیاهپوست آزادهای است که در دهه 1840 ربوده شد و به بردگی فروخته شد. این فیلم تصویری دلخراش از وحشت برده داری را ارائه می دهد و به عنوان یادآوری قدرت پایدار و انعطاف پذیری روح انسان عمل می کند.
“12Years a Slave” یک فیلم درام تاریخی به کارگردانی استیو مک کوئین و بر اساس خاطرات سال 1853 به همین نام توسط سولومون نورثاپ، یک مرد سیاهپوست آزاد از شمال نیویورک است که ربوده شد و در جنوب به عنوان برده فروخته شد. . در این فیلم چیوتل اجیوفور در نقش نورث آپ در کنار مایکل فاسبندر، بندیکت کامبربچ، پل دانو، لوپیتا نیونگو، سارا پالسون و برد پیت بازی میکنند.
این فیلم تجربیات نورثاپ به عنوان یک مرد آزاد را دنبال می کند که در دهه 1840 در ساراتوگا اسپرینگز، نیویورک زندگی می کند، جایی که او فریب خورده و به واشنگتن دی سی سفر می کند و متعاقباً ربوده شده و به بردگی فروخته می شود. او را به مزرعه ای در لوئیزیانا می برند و در آنجا مجبور می شود به مدت 12 سال تحت شرایط وحشیانه کار کند. در طول دوران بردهداری، نورثاپ با شخصیتهای مختلفی از جمله مالک مزرعه بیرحم ادوین اپس (فاسبندر)، نجار مهربان باس (کامبربچ) و برده دلسوز پاتسی (نیونگئو) روبرو میشود.
«رفقای خوب» مارتین اسکورسیزی یک درام جنایی تلخ بر اساس داستان واقعی هنری هیل، یک اوباش درگیر در جنایات سازمان یافته است.«رفقای خوب» با داستانگویی گیرا، اجراهای شدید و کارگردانی استادانهاش، نگاهی تزلزل ناپذیر به لایههای تاریک مافیا و عواقب یک زندگی جنایتکارانه ارائه میکند.
«رفقای خوب» (1990) یک فیلم درام جنایی آمریکایی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، نویسندگی نیکلاس پیلگی و اسکورسیزی و با بازی رابرت دنیرو، جو پسی، ری لیوتا، لورین براکو و پل سوروینو است. این فیلم بر اساس کتاب غیرداستانی Pileggi در سال 1986 “Wiseguy: Life in a Mafia Family” ساخته شده است. این داستان به دنبال ظهور و سقوط هنری هیل، یک جنایتکار کوچک است که به عضوی از خانواده جنایتکاران لوچس تبدیل می شود.
این فیلم یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و بیش از 60 میلیون دلار در سراسر جهان در مقابل بودجه تولید 25 میلیون دلاری فروخت. این فیلم جوایز زیادی دریافت کرد، از جمله شش نامزدی در شصت و سومین دوره جوایز اسکار، برنده بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (پشی) و بهترین کارگردانی. «رفقای خوب» را یکی از بهترین فیلمهای تاریخ میدانند و اغلب بهعنوان یکی از بهترین آثار اسکورسیزی یاد میشود.
«بازی تقلید» داستان واقعی و باورنکردنی ریاضیدان بریتانیایی آلن تورینگ و تیمش را روایت میکند که در شکستن رمز انیگما آلمان در طول جنگ جهانی دوم نقش مهمی داشتند. این فیلم به کارگردانی مورتن تیلدام، موضوعات هویت، رازداری و پیامدهای ذهنهای درخشان گرفتار در شبکهای از اسرار دولتی را بررسی میکند. بندیکت کامبربچ در نقش آلن تورینگ بازی برجسته ای ارائه می دهد.اینها تنها چند نمونه از بسیاری از فیلم های باورنکردنی هستند که بر اساس داستان های واقعی ساخته شده اند.هر فیلم چشم اندازی منحصر به فرد از رویدادهای زندگی واقعی و قدرت روح انسان ارائه می دهد.
بازی تقلید (به انگلیسی: Imitation Game) یک فیلم درام زندگینامهای محصول سال ۲۰۱۴ به کارگردانی مورتن تیلدام و نویسندگی گراهام مور است که بر اساس زندگینامه آلن تورینگ: معمای اندرو هاجز در سال ۱۹۸۳ ساخته شده است. در این فیلم بندیکت کامبربچ در نقش آلن تورینگ، ریاضیدان، منطقدان، رمزنگار و دانشمند کامپیوتر بریتانیایی که تیم Hut 8 را در پارک بلچلی در طول جنگ جهانی دوم رهبری میکرد، بازی میکند. موفقیت این تیم در شکستن کد انیگما آلمان به دلیل کوتاه کردن دو تا چهار سال جنگ است.
این فیلم زندگی تورینگ را از سالهای اولیه دانشجویی در دانشگاه کمبریج از طریق کار در پارک بلچلی و سالهای آخر زندگیاش که به دلیل همجنسگرایی تحت تعقیب قرار گرفت، دنبال میکند. این فیلم به بررسی نبوغ تورینگ، مبارزات شخصی او و مشارکت او در زمینه علوم کامپیوتر میپردازد.
«تعقیب خوشبختی» (2006) یک فیلم درام زندگینامهای به کارگردانی گابریل موچینو و با بازی ویل اسمیت در نقش کریس گاردنر است. این فیلم تجربه نزدیک به یک ساله گاردنر را با بی خانمانی پس از ترک همسرش و پسرش در سانفرانسیسکو در دهه 1980 دنبال می کند.
گاردنر پس از تلاش برای فروش اسکنرهای تراکم استخوانی که پس انداز زندگی خود را روی آن سرمایه گذاری کرده بود، از آپارتمانش اخراج می شود و او و کریس جونیور مجبور می شوند در خیابان ها زندگی کنند. گاردنر پس از اینکه تلاش زیادی برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه کنندگان انجام داد، یک دوره کارآموزی بدون حقوق در Dean Witter Reynolds دریافت می کند. در طول دوره کارآموزی، گاردنر و کریس جونیور باید در پناهگاه ها زندگی کنند و سختی های زیادی را تحمل کنند.
“Into the Wild“. این به کتاب غیرداستانی سال 1996 نوشته جان کراکائر اشاره دارد که زندگی و مرگ کریستوفر مک کندلس را شرح می دهد، مرد جوانی که زندگی ممتاز خود را رها کرده و در بیابان آلاسکا زندگی می کند.
این کتاب سفر مک کندلس را دنبال میکند که او در سراسر کشور با اتوتوپ میرود، در نهایت در مسیر Stampede مستقر میشود، جایی که او تلاش میکند در زمین زندگی کند. روایت کراکائر تاریخ شخصی مک کندلس را با تأملات فلسفی در مورد جذابیت بیابان و خطرات غرور در هم می آمیزد.
«Into the Wild» به دلیل نوشتههای خاطرهانگیز و کاوش در مضامینی مانند خودیابی، جستجوی معنا و تنش بین تمدن و جهان طبیعی مورد تحسین قرار گرفته است. این فیلم در سال 2007 در فیلمی به همین نام به کارگردانی شان پن و با بازی امیل هیرش در نقش مک کندلس اقتباس شده است.
فیلمهایی که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شدهاند، قدرت غیرقابل انکاری در جذب و الهام بخشیدن به ما دارند. آنها دریچه ای منحصر به فرد به زندگی افراد واقعی، مبارزات، پیروزی ها و قدرت روح انسان ارائه می دهند. از رویدادهای مهم تاریخی گرفته تا داستانهای شخصی انعطافپذیر، هر فیلمی که در این مقاله ذکر شده است به دلیل توانایی خود در انتقال بینندگان به واقعیتی که به تصویر میکشد، متمایز است.
“فهرست شیندلر” وحشت هولوکاست و اقدامات شجاعانه خارق العاده ای را که می تواند در میان چنین تاریکی ظاهر شود، آشکار می کند. “شبکه اجتماعی” ما را به پشت صحنه ایجاد فیس بوک می برد و پویایی پیچیده و معضلات اخلاقی صنعت فناوری را به نمایش می گذارد. «آپولو 13» ما را به یاد روح تسلیم ناپذیر انسانی و قدرت بی اندازه کار گروهی حتی در مواجهه با ناملایمات تهدید کننده زندگی می اندازد.
«12 سال بردگی» ما را با واقعیت وحشیانه برده داری روبرو می کند و مقاومت و قدرت کسانی را که تحمل کرده اند به ما یادآوری می کند. «رفقای خوب» با نگاهی سرسختانه به مافیا، عواقب زندگی غرق در جنایت را بررسی می کند. «بازی تقلید» قهرمانی پنهان رمزشکنان در طول جنگ جهانی دوم را روشن می کند و قدرت عقل و اراده را در مواجهه با ناملایمات برجسته می کند.
«تعقیب خوشبختی» و «به وحشی» ما را به سفرهای عمیق شخصی می برد و به ما انگیزه می دهد که برای جستجوی خوشبختی و معنا در زندگی خود ارزش قائل شویم.
هر یک از این فیلم ها به عنوان شاهدی بر قدرت داستان سرایی و تأثیری است که داستان های واقعی می توانند بر آگاهی جمعی ما داشته باشند. فیلمسازان با آوردن این داستان ها به روی پرده، توانایی اطلاع رسانی، به چالش کشیدن و در نهایت الهام بخشیدن به مخاطبان را دارند. بنابراین، دفعه بعد که به دنبال فیلمی هستید که به عمق واقعیت می پردازد، تماشای یکی از این فیلم های باورنکردنی را در نظر بگیرید که ثابت شده است هم سرگرم کننده و هم قابل تامل است.